جدول جو
جدول جو

معنی ابوبکر قرشی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوبکر قرشی
(قُ رَ شی ی)
عبدالله بن محمد بن عبید، مکنی به ابوبکر و معروف به ابن ابی الدنیا. از محدثان و مردی راستگو و ثقه بود، و کودکان خلفا را درس میداد، وی از پدر خود و سعید بن سلیمان و خالد بن خداش مهلبی و گروهی دیگر روایت شنیده و حرب بن محمد بن ابواسامه و محمد بن خلق و کیع و جماعت دیگری از او روایت دارند. وی در جمادی الاولای سال 281 ه. ق. وفات یافت. (انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ بَ لی ی)
محمد بن عمر بن حفص بن حکم مکنی به ابوبکر از محدثان است. (الانساب سمعانی) (منتهی الارب). وی به فلاد آمد و در آنجا از محمد بن عبدالعزیز بن مبارک و هلال بن علاء و حسن بن عصام بن بسطام و جعفر بن محمد بن حجاج رقی و جز ایشان روایت کرد و از وی ابوبکر شافعی و عمر بن محمد بن زیات و محمد بن عبدالله بن سخیر و ابوالفتح محمد بن حسین موصلی و ابوبکر احمد بن ابراهیم بن شاذان و ابوحفص بن شاهینی روایت دارند. ابوالحسن دارقطنی گوید:محمد بن عمر قبلی جداً ضعیف است. (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
لقب احمد بن سلیمان عرقی، مکنی به ابوبکر است. وی محدث بود و از سعید بن منصور و مهدی بن جعفر و دیگران روایت کرده است. و محمد بن یوسف بن بشر حافظ هروی، ازوی روایت کرده است. (از اللباب فی تهذیب الانساب). در اصطلاح علم حدیث، محدث به فردی گفته می شود که احادیث صحیح را از سایر روایات تمیز می دهد و آن ها را به دقت به نسل های بعدی منتقل می کند. به عبارت دیگر، محدث کسی است که روایت های پیامبر اسلام را جمع آوری کرده، بررسی و تطبیق می کند و در صورت صحت، آن ها را نشر می دهد. این کار نیازمند دقت در بررسی سند، متن، و شرایط راویان است.
لغت نامه دهخدا
(اَ بو بَ رِ شَ)
جمال الدین محمد بن احمد. فقیه بمذهب مالک. مولد او شریش قاعده شذونه به اندلس به سال 601 هجری قمری وی در طلب علم از موطن خویش به عراق رحلت کرد و سپس به مصر شد و از آنجا به قدس و دمشق رفت. او راست کتابی چند در نحو و دیگر فنون ادب. در سنۀ 685 درگذشت
لغت نامه دهخدا
محمد بن علی بن اسماعیل الفقال مکنی به ابوبکر، وی در علم تفسیر و حدیث و فقه و لغت از پیشوایان جهان بود، بسال 291 تولد و بسال 366 هجری قمری وفات یافت، وی فقیه شافعی مشهور است، (لباب الانساب)، در روضات الجنات آمده: وی همان فقیه شافعی است که ابن خلکان از او یاد کرده و در وصف او گفته است که امام بلامنازع عصر خویش و فقیه و محدث و اصولی و لغوی شاعر بود و در ماوراء النهر در زمان او شافعیان را کس مانند او نبود، فقه را از ابن سریج فرا گرفت و او را مصنفات زیادی است وی راکتابی است در اصول فقه، شرح الرّساله نیز از تصنیفات او است، از محمد بن جریر طبری و اقران وی روایت حدیث کرده است، و الحاکم ابوعبداﷲ و ابوعبیداﷲ بن منده و جماعت کثیری از وی روایت حدیث کرده اند، وی پدر قاسم صاحب کتاب التقریب است که در النهایه و الوسیط و البسیط از آن نقل قول شده و غزالی در باب ثانی از کتاب الرهن از آن یاد کرده است، وی چنانکه در طبقات الفقهاء آمده بسال 330 هجری قمری درگذشت، و نسبت او به شاش است و آن شهری است در ماوراءالنهر که از آنجا جمعی از دانشمندان برخاسته اند، (روضات الجنات ص 449)، وی از طرفداران اعتزال است، (تاریخ ادبیات ایران دکتر صفا ج 1، 276)، و رجوع به تاریخ بیهقی ص 163 و تاریخ گزیده ص 798 و ریحانه الادب شود
لغت نامه دهخدا
(اَبو بَ رِ)
محمد بن علی بن اسماعیل قفال شاشی، فقیه شافعی و محدث و اصولی و لغوی. او امام عصر خویش بود. صاحب کتابی در اصول فقه. و پدر قاسم صاحب کتاب التقریب است. ولادت به سال 291 هجری قمری و وفات 366. عنوان محدث تنها به کسی داده می شد که هم علم و هم تقوای لازم برای نقل حدیث را دارا بود. این افراد با حفظ سنت نبوی، در برابر تحریف ها ایستادند و با نوشتن کتاب های حدیثی معتبر، دین اسلام را به شکل صحیح به نسل های آینده منتقل کردند. آنان نه تنها ناقلان حدیث، بلکه نگهبانان فرهنگ اسلامی بودند که با جدیت در انتقال صحیح معارف اسلامی کوشیدند.
لغت نامه دهخدا
(خَ رَ)
محمد بن بشر خرقی، مکنی به ابوبکر. از فقیهان متکلم بود و در اصول دست داشت. وی مدتی به نیشابوراقامت گزید و از احمد بن خلف شیرازی حدیث شنید. ابوسعید در معجم شیوخ خود از او نام برده است. مرگ او بسال پانصدوسی واندی اتفاق افتاد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(اَ بو بَ رِ رَقْ قی)
ابن محمد بن خلیل از مردم رقه. طبیبی ماهر در علم و عمل و مربی شاگردان بسیار. و اولین کس است که مسائل حنین را تفسیر کرد. وفات او به سال 330 هجری قمری است
لغت نامه دهخدا